یکی از اولین صداهایی که می شنوید جورگیس ماتلوویشیوس، اسحاق جیغ ویلهلم است. در طول سال ها ، این اثر – یکی از پر استفاده ترین و اشباع ترین مورد در تجارت – هر قد و قامت دراماتیک که ممکن است داشته باشد را فرسوده کرده است. این مقدمه ای گمراه کننده برای اسحاق. یک گمراه کننده. آنچه در زیر می آید یک سکانس هشت دقیقه ای خشن و بدون وقفه است که با هرج و مرج ملی گرایان لیتوانیایی و سقوط اخلاقی یک مرد ، آندریوس برخورد می کند (الکساس کازاناویسیوس)
در بیست سال پس از وقایع افتتاحیه در سه قسمت گفته شد ، اسحاق آندریوس را مشاهده می کند در حالی که گناهش همچنان در لیتوانی شوروی لخته می شود. شورش ذهنی او با داستان دوست قدیمی اش ، Gediminas Gutauskas جفت می شود (داینیوس گاونونیس) ، که در بحبوحه اشغال نازی ها لیتوانی را ترک کرد و برای کارگردانی یک فیلم داستانی در مورد کشتار آندریوس که به آن شاهد بود به خانه بازگشت. برادر بزرگ KGB بیش از این پروژه ظاهر می شود ، با این حال ، براساس دقت و جزئیات فیلمنامه ، متقاعد شد که گوتاوسکاس در این قتل عام دست داشته است.
استعلام فیلم اخیراً با آنها صحبت کرده است ماتلوویشیوس در مورد اولین باورنکردنی و چشمگیر او ، با لمس انحرافات خود از آنتاناس اسکما داستان کوتاه ، روابط پیچیده لیتوانی با تاریخ خود و واکنش او از مخاطبان شهر خود انتظار دارد.
این مصاحبه برای شفافیت ویرایش شده است.
لوک پارکر برای تحقیق در مورد فیلم: من می خواهم این گفتگو را با صحبت در مورد چگونگی شروع این فیلم شروع کنم: یک سکانس بسیار مطمئن و درگیر یک شات که به اوج قتل عام گاراژ لیوتوکیس می رسد. می توانید چگونگی طراحی صحنه آن را توصیف کنید؟ زیرا به وضوح قطعات متحرک زیادی وجود داشت ، از جمله دقت تاریخی که باید در نظر بگیرید.
جورگیس ماتلوویشیوس: من کارگردانی این صحنه را با دیدن چند عکس واقعی از قتل عام ، که در سال 1941 اتفاق افتاد ، آغاز کردم. حدود 18 عکس وجود داشت که در بایگانی های KGB پیدا کردم. بنابراین ، من می خواستم مکانی واقعاً مشابه پیدا کنم زیرا مکان دقیق آن در کشور ما به مدرسه تبدیل شده است.
در تصاویر ، من دیدم که افراد زیادی در آنجا وجود دارند – 300 ، 600 یا موارد دیگر ، بنابراین من 250 اضافی داشتم. آنچه در مورد مکانی که از آن فیلمبرداری کردیم جالب بود ، استادانه بودن آن بود. پاسهای زیادی در اطراف و سپس این حیاط کوچک وجود داشت که همه چیز در آن اتفاق می افتد. و من واقعاً می خواستم مردم را در همه جا قرار دهم ، بنابراین از پنج نفر از دوستانم که مدیر نیز بودند خواستم گروه دیگری را در مناطق مختلف محل کنترل کنند. آنجا یک ارتباط شش نفره وجود داشت. و اکثر موارد اضافی بازیگر نبودند. بسیاری از آنها را فقط در اطراف پیدا کردیم زیرا پول زیادی برای این فیلم نداشتیم. همه تقریباً برای هیچ کاری کار نمی کردند.

در هر گروه ، چند بازیگر قرار داده ام تا به كارگردانان در كار با موارد اضافی كمك كنند. این تمرین دو روز طول کشید – مشخصاً نه با همه ، بلکه با بازیگرانی که همکاران نازی ، ملی گراها و همچنین یهودیان را بازی می کنند. در حالی که آن دو روز در حال تمرین بودیم ، من فهمیدم که چگونه دوربین را رقص می زنم ، چگونه باید شخصیت اصلی را دنبال کند.
می دانید ، ما اسبهای دویدن ، آتش سوزی و افراد زیادی داشتیم. 20 بار طول کشید. 20 دقیقه 8 دقیقه طول می کشد تا ضربه را بزنید.
فیلم شما از چند جنبه از داستان کوتاه Skema متفاوت است ، از جمله جزئیات به اندازه صحنه. این داستانی بود که در ابتدا در آمریکا رخ داده است ، اما شما آن را به لیتوانی برگردانده اید. آیا می توانید در مورد آن تصمیم صحبت کنید؟ پس زمینه لیتوانیایی چه چیزی به داستان آندریوس اضافه کرد که یک آمریکایی نمی تواند؟
جورگیس ماتلوویشیوس: خوب ، شخصیت اصلی همان جایی بود که قتل کرد. همه چیز واقعاً نزدیک است. موضوع اصلی ، هرچند ، بافت تاریخی است. آندریوس از یک رژیم ، رژیم نازی ، به رژیم دیگر ، شوروی می رود. بنابراین ، به نوعی شخصیت او را به عنوان یک عروسک ، به عنوان یک ترسو به تصویر می کشد. من واقعاً به آن اشاره کردم.
وقتی که من در مورد قتل عام و بعداً زمان اتحاد جماهیر شوروی در لیتوانی تحقیق می کردم ، زمینه کشور من برای من واقعاً مهم بود. من اطلاعات کارآگاهی زیادی پیدا کردم و واقعاً دوست داشتم از آن در فیلم استفاده کنم. بنابراین ، ما تم KGB را داشتیم ، مأمورانی که همیشه به مکالمات گوش می دهند. واقعی بود من حتی برخی از این ضبط ها را از زمانی که KGB دنبال بازیگران یا کارگردانان ، هنرمندان بود ، گوش می دادم. خیلی دور از حقیقت نیست
Skema داستان خود را دور قرار دهید این نوعی دفتر خاطرات از یک بیمارستان روانپزشکی است ، بنابراین من نمی خواستم خیلی از آن دور شوم. من می خواستم این احساس پارانویا را در فیلم قرار دهم ، و می خواستم آن مانند یک دفتر خاطرات ، جایی که صفحه های زندگی او دوباره در آن وجود دارد ، صحبت کند.
چه زمانی و چرا تصمیم گرفتید داستان کارآگاهی KGB را به آن اضافه کنید اسحاق؟ زیرا این امر به طور واضح چیز جدیدی در داستان کوتاه نیز بود.
جورگیس ماتلوویشیوس: Skema، نویسنده ، همه آثار او را خواندم. و او درامهای زیادی درباره پرسنل KGB دارد. او این یک درام درباره ملی گرایان لیتوانیایی را داشت که توسط لیتوانیایی KGB بازجویی می شود. بنابراین من می خواستم ترکیبی از نوشته های او و شخصیت های او را بسازم و در فیلم خودم قرار دهم. به علاوه ، من واقعاً می خواستم یک داستان پلیسی بسازم.

چیز KGB به من کمک کرد تا احساس مردم را برای مدت طولانی تحت رژیم بودن احساس کنم. کشور ما ، به مدت 50 سال ، زیر این دست بزرگ بود: استالین ، خروشچف ، برژنف. و من فکر می کنم KGB واقعاً به خوبی نشان می دهد که چگونه مردم در پریشانی زندگی می کنند و نمی توانند آزادانه صحبت کنند. سپس این مرد ، این کارگردان است که از ایالات متحده آمریکا می آید و می داند آزادی بیان چیست. احساس کرد و او سعی می کند فقط یک قطره از آن آزادی را به کشور ما بازگرداند ، و او خرد شده است.
آنچه از نظر من در مورد داستان KGB بسیار جالب است ، تقابل بین وحشی گری و اقتدار آژانس و وسواس کارآگاه برای رسیدن به ته قتل عام چندین دهه است. به نظر می رسد او بسیار علاقه مند به اصلاح این اشتباه خاص است. نوشتن شخصیت ، برای شما عجیب بود یا عجیب بود که با دانستن تاریخچه KGB ، این نوع وظایف قهرمانانه را به یک افسر KGB انجام دهید؟
جورگیس ماتلوویشیوس: من به عنوان یک دیوانه وسواس به تصویر می کشم. خوب ، این ایده اصلی بود ، تا او را مانند یک دیوانه دوست بدارم. من این داستان را در بایگانی KGB درباره یك مأمور كه سعی در بدست آوردن این جایزه داشت ، خواندم كه KGB به افرادی كه به كشتار و کشتار یهودیان نگاه می کردند ، پیشنهاد می کرد. مثل یک حق بیمه با افتخار اسرائیل است. بنابراین ، این باعث شد که من شخصیت را بنویسم.
تضاد ، همانطور که گفتید ، نکته است. او مانند قهرمان به نظر می رسد ، اما متجاوز است. این نقطه ظلم و ستم و به ویژه اتحاد جماهیر شوروی است. آنها خود را به عنوان قهرمان به مردم خود نشان می دهند. ما جوایز استالین یا لنین “بهترین کارگر عامل” را داشتیم ، جایی که همه ، مرد کارگر و زن کارگر ، به عنوان قهرمان به تصویر کشیده شدند. این قسمت بزرگی از تاریخ ما بود.
در این فیلم به سه انتقال قدرت در لیتوانی اشاره شده است: اشغال اولیه شوروی ، و پس از آن اشغال نازی ها در سال 1941 ، و سپس بازگشت شوروی در سال 1945 و به دهه 1960 ، که بیشتر فیلم در آن اتفاق می افتد. تأثیر این شلاق سیاسی بر لیتوانی را چگونه توصیف می کنید و چگونه می خواهید این اثر را به فیلم ترجمه کنید؟
جورگیس ماتلوویشیوس: طی چهار سال ، ما دوباره توسط شوروی ، نازی و شوروی اشغال شدیم. وقتی این اتفاق می افتد ، چیزی در ذهن شما کلیک می کند و شروع می کنید به اعتقاد داشتن هیچ کس. شما فکر می کنید ، “چه کسی اهمیت می دهد؟” وقتی نازی ها می آیند ، همسایگان شما را می کشند. وقتی شوروی می آید خواهر و برادر شما را برای کار در اردوگاه ها به سیبری می فرستند. من واقعاً می خواستم این هرج و مرج را که در کشور من اتفاق افتاده است در ذهن شخصیت اصلی خود به تصویر بکشم.
از آنجا که می ترسید خودش بمیرد ، یا به زندان بفرستد ، از ترس رفتار کرد. او همانگونه كه عمل كرد عمل كرد و دست نشانده اين رژيم ها شد.

از هر دو طرف تبلیغات زیادی صورت گرفت. نازی ها فکر می کردند که شوروی قاتل است ، از جمله یهودیانی که با KGB کار می کنند. و شوروی ها در جهتی علیه نازی ها و هر ملی گرایی حرکت می کردند. در این زمینه ، مردم احساس کردند که باید برای کشورشان بلکه برای آزادی خود شما به عنوان یک انسان بجنگند. این واقعا یک دوره پیچیده از تاریخ ما است.
شما در مورد روابط پیچیده و تقریباً تجدیدنظرطلبانه لیتوانی با گذشته خود ، خصوصاً در این دوره زمانی صحبت کرده اید. این تقریباً مانند انکار انواع است. آیا انتظار دارید هر نوع واکنش تماشاگران لیتوانیایی نسبت به این فیلم واکنش نشان دهند؟
جورگیس ماتلوویشیوس: آره آره. من فکر می کنم هر کشور در طول تاریخ خود دارای اجزا parts ناشایست و افراد ناشایست است. هیچ استثنایی وجود ندارد. نمی گویم که ما به عنوان یک کشور در هولوکاست شرکت کردیم. من می گویم که ما افرادی داشتیم که با نازی ها همکاری داشتند. ما همچنین افرادی داشتیم که به مردم یهود برای فرار کمک می کردند. این همان چیزی است که با رژیم شوروی وجود دارد.
اما من فکر می کنم مشکل اصلی و سوال اصلی در اینجا به اخلاق فرد بستگی دارد. آیا شما حق کشتن دارید؟ البته جواب منفی است.
این بیشتر در مورد خود یک انسان است ، نه در زمینه تاریخی. به همین دلیل چیزهای مختلفی را وارد کردم تا نشان دهم دیدگاه من است. من موسیقی مدرن تری در آن قرار می دهم. مردم به زبان مدرن صحبت می کنند. بسیاری از جزئیات مختلف وجود دارد که به شما نشان می دهد این یک درام تاریخی است که در یک فضای داستانی قرار داده شده است. این مانند یک خواب بد است که نمی توانید از آن بیدار شوید.
آیزاک اولین بار در ایالات متحده در جشنواره فیلم Slamdance 2021 حضور داشت.
https://www.youtube.com/watch؟v=GF1IHH_7bpM
آیا محتوایی از این دست برای شما مهم است؟
عضو شوید و از روزنامه نگاری فیلم حمایت کنید. دسترسی به همه مقالات عالی فیلم پرس و جو را باز کنید. به جامعه ای از خوانندگان همفکر و علاقه مند به سینما بپیوندید – به اعضای خصوصی ما دسترسی پیدا کنید ، به فیلمسازان مستقل پاسخ دهید و موارد دیگر.
همین الان ملحق شوید، همین الان بپیوندید!